سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری


سال 1338 خورشیدی در دانشسرای مقدماتی گلپایگان تحصیل می کردم درس زمین شناسی ما با آقای موسوی بود ایشان با چهره ای بشّاش ، متین و مهربان و لباسی مرتب وارد کلاس شدند
پس از گفتگوئی حاکی از محبت ، تدریس را شروع کردند
این اولین برخورد و آشنائیِ من با استادی فرزانه بود که زندگانی اش بدون تظاهر ، سراسر درس محبت و انسانیت بود
در زمان مدیریت ایشان در دبیرستان فردوسی گلپایگان که تا انقلاب ادامه داشت با خصلت های انسانیِ این معلم شریف بیشتر آشنا شدم :  برای اینکه من بتوانم در کلاس های دانشکده علوم دانشگاه تهران حضور یابم ایشان و جناب آقای مرتضی شهیدی ریاست دبیرستان پهلوی برنامه ی تدریسم را به گونه ای تنظیم می کردند که بتوانم به بعضی از کلاس های دانشگاه برسم و ضمناّ وقفه ای در کار تدریسم ایجاد نشود
ناگفته نماند که همدلی و کمک زنده یادان اکبر میرزا اردشیری ، حسین عمیدی ، فضل الله اخلاقی ، آقای محمد رضا خالصی و شاد روان عباس حاج نوروزی و سایر همکاران را نیز هرگز فراموش نخواهم کرد  آقای موسوی همواره در کنار معلمان و یاور آنان بود و از ایشان در مقابل گزارش های برخی به مقامات امنیتی ، دفاع می کرد
هرگز از جانب ایشان گزارش سوئی علیه همکاران و دانش آموزان به ساواک وجود نداشت  در یک مغازه ی قصابی و چند مغازه ی خوار بار فروشی برای کمک به مستمندان بویژه خانواده ی بعضی از دانش آموزان حسابی ویژه داشت و تا زمان وفاتش دیگران از آن آگاهی نداشتند.  عکس ایشان در درمانگاه بیماران خاص گلپایگان در قسمت دیالیز یاد آور کمک های مالی و معنوی این انسان آزاده برای بهبود بیماران است  هنگامی که به سبب بیماریِ چشم در منزل بستری بودم بزرگوارانه برای احوالپرسی به عیادت من می آمدند.پس از فوت پدرم پرسان پرسان برای دلجوئی و تسلیت به خانه ی پدری آمدند
و همچنان با محبت فراوان ما را شرمنده ی الطاف خویش کردند.  در مقابل کم لطفی ، اهانت و نا سپاسیِ تعداد اندکی از همکاران در آغاز انقلاب ، با سکوت و نگاه معنی دار که از یک کتاب گویاتر بود به معرکه پایان دادند.
رفتار ایشان مصداق بارز قرآن بود که :وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏ گذرند


                                                   


آقای مهندس مصطفی توکلی که از مدیران فعال و اثر گذار در جهادسازندگی ، هلال احمر ، شرکت گاز و هنرستان صنعتی گلپایگان بعد از پیروزی انقلاب بوده است ، نقش زنده یاد آقای موسوی را در سرنوشت تحصیلی خود به شرح زیر بیان می کند.  در سال تحصیلی ۴۶-۱۳۴۵ که به دلیل بیماری پدرم و به عنوان فرزند ارشد خانواده مجبور به تامین درآمد برای خانواده از طریق کارگری و یا ماهی گیری ( شغل پدرم ) بودم ، قصد ترک تحصیل داشتم تا این که یک روز در حال کارگری در یک ساختمان در خیابان اصلی شهر ، دریافتم که فردی مرا با صدای بلند فرامی خوانَد. به سوی او شتافتم و دیدم مرحوم آقای موسوی رئیس دبیرستان فردوسی است. از من سوال کرد مگر تو نباید هم اکنون در کلاس و دبیرستان باشی؟ اینجا چه کار می کنی؟ پاسخ دادم به دلیل وضعیت خاص خانواده و مشکلات اقتصادی راه چاره ای ندارم. ایشان به من گفتند که فردا صبح بیا دبیرستان و سرِ کار نرو . فردای آن روز به دبیرستان رفتم ؛ ایشان آقایان اردشیری و عمیدی ( معاونان دبیرستان ) راصدا زدند و گفتند آقای توکلی به دلیل مشکلاتی که با آن دست به گریبان است ، نمی تواند مرتب سر کلاس حاضر شود. چون آدم با استعدادی است هر زمان که توانست به کلاس می آید و هر وقت که نتوانست بیاید ، غیبت برای او منظور نگردد. کتاب های سال چهارم دبیرستان را هم به من دادند و گفتند شب ها مطالعه کن و از طریق دوستان در جریان پیشرفت درس ها باش و برای امتحانات خود را حاضر کن. در موقعیت دیگری هم وضعیت مرا به شادروان آقای حسین رادفر دبیر محترم فیزیک یادآور شدند و گفتند آقای توکلی سال گذشته ( سال سوم دبیرستان ) تمام کتاب طبیعی را در کلاس کنفرانس داد و حیف است که این استعداد شکوفا نشود. مرحوم رادفر هم به من پیشنهاد فروش کتاب و مطبوعات را در مغازه ای جنب فلکه ۱۷ شهریور دادند و گفتند هزینه اجاره آن را روزنامه کیهان می پردازد. من به ایشان گفتم سرمایه ای برای این کار در اختیار ندارم که فرمودند نگران این موضوع نباش.  به اتفاق هم به مغازه کتاب فروشی مرحوم خادمی رفتیم . آقای رادفر به آقای خادمی گفتند : " آقای توکلی هرچه کتاب یا ... خواست ، به حساب من به ایشان امانت بده و در سود حاصل شده هردو سهیم باشید. " مدتی در کتابفروشی کار کردم و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۸ که گروهی از کارشناسان سازمان جغرافیایی کشور به منظور تهیه نقشه جامع شهری به گلپایگان آمدند ، به عنوان راهنما و دستیار ، آنان را همراهی نمودم.

                                            

از آنجا که به علاقه مندی و پشتکار من پی بردند و از کارم رضایت داشتند ، پس از ۶ ماه به تهران عزیمت نمودم و آنان مرا به عنوان یک جوان مستعد به سازمان‌ معرفی کردند ، از میان ۶۰۰ نفر از پرسنل آن سازمان ، بنده را در سن ۲۸ سالگی به عنوان نماینده عالی سازمان نقشه برداری ایران برای تعیین خط مرزی ایران و عراق برگزیدند. هدف از بازگویی این موارد کشف استعداد ، راهنمایی و مساعدت بی دریغ مرحوم آقای موسوی بود که توانستم با لطف خداوند متعال موفق شوم. هرگاه که به رسم حق شناسی خدمات ایشان و حقی را که بر گردن من داشتند ، مطرح می کردم ، به شدت واکنش نشان داده و می گفتند : " دیگر این حرف را نزن ؛ تو خودت لیاقت داشتی و من هیچ کاری نکردم " و... * به غیر جان، چه می توان، که افکنم به پای تو

مرا، که هر چه دارم از تو دارم و عطای تو

تویی که بند جهل را ، گشوده ای ز دست من

منم که نقد عمر را ، فکنده ام به پای تو

تویی که گر به پاس تو ، قلم به جنبش آورم

یقین که دیو جهل و کین رمیده از صفای  تو

چو جان من به رایگان ز علم زنده کرده ای

بیا که جان خود کنم به رایگان فدای تو

هنوز در دو چشم من هزار جلوه می کند

کلاس درس و محفل صفای بی ریای تو

هنوز در دو گوش من نوید زندگی دهد

چو نغمه ی فرشتگان ، کلام جان فزای تو

هنوز در سرای دل به یادگار می برم

نشاط خنده های تو ، شرار خشم های تو

گذشتِ عمر در دلم ، همی زند شرار غم

چه قامت خمیده ی تو بینم و عصای تو! علی اکبر جعفری ۱۳۷۴/۲/۱۲ *

جناب آقای جعفری دبیر محترم ریاضیات دکتر حسابی

با عرض سلام ، زحمات طاقت فرسا و رنج های مرارت باری که شما در راه اعتلا و رشد و تکوین و تکامل جوانان این مملکت بر خود هموار می کنید ، نماینده ی میزان ارزش واهمیت ارزش های اخلاقی است که در جنابعالی وجود دارد. امیدوارم و میدانم که این تعالی اخلاقی در شما بارورتر و بارورتر می شود.
از خداوند بزرگ می خواهم که هر روز از روز قبل تواناتر و کوشاتر و علاقمندتر به خلق خدا و تشنگان علم و معرفت خدمت کنید.
از این که همیشه به یاد این جانب هستید و همه وقت بنده را شرمنده ی الطاف بی پایان خود می کنید صمیمانه سپاسگزارم. . حسن موسوی ۱۳۷۴/۲/۲۰

زمانی که در بیمارستان بستری بودند ، به همراه پسرم به عیادت ایشان رفتم. قدرت تکلم نداشتند لبخندی حاکی از قدر دانی بر لبانشان نقش بست ؛ گریستم و خدا حافظی کردم. یا رب چه چشمه ایست محبت که من از آن
یک قطره نوش کردم و دریا گریستم.

ورزش در گلپایگان قدیم - محسن لیاقت



برای داشتن جامعه ایی پویا باید مردمی فعال و سالم داشت و لذا توجه به ورزش و تلاش بر توسعه آن در میان همه اقشار جامعه، به دلیل آثار سودمندی است که از این کار به دست می آید باید در راس برنامه ریزی ها باشد؛ چون ورزش مایه پرهیز از بیکاری، مبارزه با کسالت و تنبلی، افزایش توانایی های جسمی و روحی، شجاعت، سلامت جسمانی و فکری و نیز وسیله ای برای جمع گرایی و اجتماعی شدن است .

در گلپایگان در دهه ۵۰ شاهد شکل گیری و حضور تیم های ورزشی بسیار منجمله در رشته فوتبال بودیم که با استقبال بی نظیر جوانان و نوجوانان آن زمان همراه شده بود .در زمانیکه در گلپایگان مسابقات فوتبال در دو رده ,دسته یک و دسته دو برگزار میشد و تیم های بسیاری حتی از روستاهای اطراف هم در این مسابقات شرکت میکردند و از همه مهمتر بسیاری از تیم ها علاوه بر تیم بزرگسالان در سطح پایه و رده جوانان هم دارای تیم بودند و نتیجه آن ایجاد فضایی سالم و شاداب در کنار تقویت حس جمع گرایی می گردید و این ذوق و علاقه مردمی و استقبال از ورزش و فوتبال تا جایی رسید که حتی شاهد حضور تیم پرسپولیس با تمام بازیکنان اصلی مثل علی پروین در گلپایگان و مسابقه با تیم گلپایگان بودیم. اما به مرور زمان و نبود برنامه ریزی و عدم توجه کافی به ورزش بدلیل نبود شناخت لازم این رشته ورزشی در گلپایگان متاسفانه تیم داری و فوتبال رو به نابودی نهاده و امروزه شاهدیم تنها چند تیم و آن هم با همت و غیرت شخصی افراد دلسوز و آن هم بدون حمایت مسئولین برگزار میشود .
در پایان از جناب اقای دکتر خاتمی نماینده جدید گلپایگان و خوانسار انتظار میرود آنچه را که به گفته خودشان حق جوانان نجیب و مظلوم این دیار است را با نگاهی ویژه و با کمک پیشکسوتان و جوانان صاحب نظر به جایگاه رفیع و اصلی آن بازگرداند.

محسن لیاقت
سیزده اسفند ۱۳۹۸

چه اندازه در حفظ زبان مادری خود می‌کوشیم؟- زهرا جعفری


چه اندازه در حفظ زبان مادری خود می‌کوشیم؟

زبان مادری، عامل بقای فرهنگ


زهرا جعفری

به گفته نلسون ماندلا، با هر فردی با زبانی به زبان مادریش صحبت کنید ؛ زیرا حرفتان به دلش می‌‌نشیند. ‏

به گفته کارشناسان، انسان باید در حفظ، ترویج، آموزش، نگارش و کاربرد «زبان مادری» خود آزاد باشد و توصیه نظام‌های حقوقی و اخلاقی نیز در این باره، همین است. وقتی گروهی، گروهی دیگر را از کاربرد زبان مادریشان محروم کنند، فلسفه حقوق و اخلاق نیز دچار خطا می‌شود.‏
اهمیت حفظ زبان مادری به گونه‌ای است که سازمان جهانی یونسکو به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی، یک روز (دوم اسفندماه) هر سال را به عنوان «روز جهانی زبان مادری» نامگذاری کرده است و مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ میلادی را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرده بود. بسیاری از کارشناسان زبان مادری را «زبان بومی» یا زبان والدین می‌دانند و حمایت و فراهم کردن امکانات فراگیری آن را به ویژه برای مهاجران و اقلیت‌های قومی،گامی بلند در راه حفاظت از تنوع زبان‌ها به شمار می‌آورند.‏

                                                  Image result for روز جهانی زبان مادری

تعریف زبان مادری ‏

 در سال ۱۹۵۲ میلادی دانشجویان دانشگاه‌های مختلف «داکا» پایتخت امروزی کشور بنگلادش، که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده می‌شد و هنوز مستقل نشده بود، برای ملی کردن زبان بنگالی به عنوان دومین زبان پاکستان
(در کنار زبان اردو) تظاهرات مسالمت آمیزی در این شهر به راه انداختند. به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرد، که بر اثر آن عده‌ای از آنها  کشته شدند. بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ میلادی بیست و یکم فوریه هر سال میلادی را روز جهانی زبان مادری نامید، از سال ۲۰۰۰ این روز در بیشتر کشورها گرامی داشته و برنامه‌هایی در ارتباط با آن برگزار می‌شود. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی سازمان ملل به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده است. ‏

‏«زبان مادری» را می‌توان نشانگر هویت و فرهنگ جامعه‌ای دانست که با آن سخن می‎ ‎گویند. دکتر محمدرضا باطنی ـ زبان شناس درباره تعریف زبان مادری می‎‌گوید:«زبان مادرى همان طور که از اسمش برمى‌آید، یعنى زبانى که کودک از ‏مادر خودش براى اولین بار مى‌شنود و آن زبان را یاد مى‌گیرد. ولى این اصطلاح گاهى گمراه‌کننده است، چون زبان مادرى همیشه مهم‌ترین زبان در زندگی کودک نیست،‌ از این رو امروزه زبان‌شناسان به جاى زبان مادرى اصطلاح «زبان اول» را به‌کار مى‌برند و به همین ترتیب زبانى را که بعدا یاد مى‌گیرند،‌ را «زبان دوم» می نامند.
مطابق برآورد یونسکو، از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از ۳ هزار زبان در حال نابودی است. بیشتر این زبان‌ها هم اکنون توسط گروه‌های بسیار کوچکی به کار برده می‌شوند و تقریبا هیچکدام شانسی برای بقا ندارند‎. ‌‏۹۶ درصد از زبان‌ها فقط در میان ۴ درصد از جمعیت جهان رواج دارند‎.‎


                                                                                       Image result for ملی کردن زبان بنگالی


دکتر باطنی می‌افزاید: سال‌هاست که شعار انتخابی یونسکو برای روز جهانی ‏زبان مادری، حول موضوع آموزش‌های چند زبانه به‌عنوان یکی از پیش‌شرط‌های توسعه پایدار می‌چرخد. یونسکو امسال نیز با اشاره به اهمیت تنوع زبانی در جوامع انسانی بر تعهد همه جانبه خویش به پاسداشت تنوع زبانی و چندزبانگی تأکید می‌کند و یادآور می‌شود که زبان‌ ها به اندیشه‌ها و هویت ما شکل می‌دهند و ما از رهگذر آن‌ها خویش را بیان می‌کنیم. بدون احترام به تنوع زبانی که راهی را برای درک درست همه فرهنگ‌ها باز می‌کند، یک گفت‌و‌گوی معتبر یا همکاری مؤثر بین‌المللی شکل نمی‌گیرد.‏

وی همچنین می‌گوید: زبان مشترک به تنهایی نمی‌تواند دلیل بر هویت ملی مشترک و تعریف یک ملت باشد و نمونه‌های عینی بسیاری اثبات کننده این نظریه است. چه بسیارند مردمانی که زبانی مشترک دارند، ولی خود را از هم جدا و متعلق به هویت و ملیتی متفاوت می‌دانند‎.‌‏ بهترین نمونه این مردم، انگلیسی زبان‌ها به ویژه در بریتانیا و ایرلند است. علی رغم آنکه مردم ۲ کشور از یک زبان مشترک یعنی انگلیسی برخوردارند، ولی از نظر تاریخی و هویتی خود را به طور کامل ۲ ملت متفاوت می‌دانند و اگر کسی ایرلندی را، انگلیسی خطاب کند، یک توهین به او قلمداد می‌شود‎.‎

تنوع زبانی، پیش شرط توسعه

 از میان رفتن قبیله‌ها و قوم‌های کوچک بر اثر نابودی زیستگاه‌های طبیعی، یا کوچ دادن آنها به حاشیه‌ شهرهای بزرگ و اردوگاه‌ها، یکی از تهدیدهای زبان مادری است. به نحوی که در چند دهه گذشته بسیاری از قبیله‌های جنگل‌نشین به این شکل ، زبان و هویت قومی‌شان را از
دست داده‌اند.


                                      

جنگ‌های داخلی و مهاجرت وسیع قوم‌های مغلوب به کشورهای همسایه هم از دیگر دلیل‌های فراموش شدن بعضی از زبان‌ها است. عصر مدرن و تغییراتی که در ساختار سنتی زندگی بشر پدید آمده است، عرصه‌ را بر زندگی گروه‌های کوچک تنگ کرده و باعث گسترش و تسلط چند زبان در میان اکثریت جامعه‌ جهانی شده است. زبان‌های شفاهی که تعدادشان حدود ۱۲۰۰ زبان تخمین زده می‌شود، بیشتر در معرض خطر نابودی قرار دارند و بخش عمده این زبان‌ها متعلق به مردم قاره آفریقاست که به ۲ هزار زبان سخن می‌گویند‎

                                                                                                                    Image result for زبان مادری


پروفسور «توه سکوتنابب کانگاس» که مولف ۱۰۰ کتاب و مقاله در مورد «زبان ، سیاست و قدرت» است، زبان مادری را به «پوست انسان» تشبیه کرده است: « زبان مادری مثل پوست ماست و زبان بیگانه چون شلوار جین ! ناآشنا و تنگ بر تن‌مان که کم کم می‎ ‎توانیم به آن عادت کنیم ؛ اما بدون این که  روزی جای راحتی‌ پوست یعنی‌جلدمان را بگیرد و همان اهمیت را در راحتی‌ و حفاظت بدن ما داشته باشد . می توان گفت دور کردن زبان مادری مانند کندن پوست از بدنمان است !»

حقوق زبان در دنیای امروز‏

طبق ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق زبانی، برای هر زبانی حقوقی وجود دارد و همه گروه های
زبانی مثل ترک، لر، کرد و فارس در این مسائل باید برابر باشند و هرکسی باید با حقوق خود آشنا باشد. اول، حق آموزش زبان و فرهنگ ( آموزش به زبان مادری ) دوم، حق دستیابی به خدمات فرهنگی ( مثل فرهنگستان زبان ) سوم، حق حضور برابر با سایر زبان ها و فرهنگ ها در رسانه های ارتباطی (مثل تلویزیون) و چهارم، حق برخورداری از حمایت‌ها در برابر حکومت‌ها

محسن رنانی ـ استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و پژوهشگر حوزه توسعه، کمرنگ شدن آموزش زبان مادری و اجبار به آموختن زبان فارسی در مدارس اقوام غیر فارسی زبان را قتل این زبان می‌داند و با توجه به این که حدود نیمی از جمعیت کشور را اقوام ایرانی غیر فارسی زبان تشکیل می‌دهند،‌این موضوع را عاملی در تخریب توسعه در ایران می‌داند. او در این مورد می‌گوید: یکی از خطاهای ما، حذف نیمی از جمعیت کشورمان از حضور فعال و به‌هنگام در فرایند توسعه بوده است. هیچ آمار رسمی از سهم جمعیت اقوام و زبان‌ها در کشور ما جمع‌آوری و منتشر نمی شود. اما بر اساس برآوردها جمعیت اقوام ایرانی غیرفارسی‌زبان در کشور ما بین ۴۲ تا ۴۹درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. ما در طول ۷۰سال گذشته، فرزندان نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، یعنی اقوام غیرفارسی زبان را مجبور کرده‌ایم که از سال اول دبستان زبان فارسی را بیاموزند و به زبان فارسی آموزش ببینند.
او می‌افزاید: فاز صفر توسعه در هر کشوری در دوران کودکی، در پیش دبستان و دبستان شکل می‌گیرد و هر چه ما برای آینده کشورمان می‌خواهیم، باید بذر آن را در این سنین بکاریم. ما با تحمیل آموزش زبان فارسی به کودکانی که زبان مادری‌شان فارسی نیست، آنان را با یک توقف چندساله در حساس‌ترین سال های عمر در فرایند اجتماعی شدنشان روبه رو می‌کنیم. این که ۶۷ درصد مردودی دانش‌آموزان پایه‌های یک و دوی دبستان متعلق به ۹ استان ۲ زبانه کشور است، موید چنین مشکلی است. کودکان ایرانی غیر فارسی زبان ، وقتی سرانجام با زبان فارسی کنار می‌آیند و آن را یاد می‌گیرند که سنین کودکی را از دست داده‌اند. سنینی که سرنوشت سازترین دوره برای یادگیری و تمرین ویژگی‌هایی است که بعدها برای حضور موثر و مستمر در فرایند آفرینش توسعه، مورد نیاز است‎.‎

زبان مادری، زبان زندگی

رنانی در ادامه می افزاید : «ما توجه نکرده‌ایم که زبان مادری، تنها زبان سخن گفتن نیست، زبان عاطفه، زبان احساس و زبان زندگی فرد هم هست. زبان مادری زبان درونی انسان‌هاست و فرایند تفکر نخست به زبان درونی هر فرد رخ می دهد و سپس به زبان گفتاری او ترجمه می شود. مطالعات نشان داده است که در گروه‌های جمعیتی دو زبانه‌ها  اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته‌باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد. در واقع ما با کنارگذاشتن آموزش زبان مادری و تحمیل زبان فارسی به کودکانی که زبان مادری آنها فارسی نیست، در همان سنین کودکی، تکامل زبان درونی و زبان تفکر آنان را متوقف می‌کنیم و آنان با تحمل فشارهای روانی و روحی زیادی و با چند سال تاخیر، سرانجام می‌توانند به زبان تحمیلی جدید، تفکر کنند و سخن بگویند. اما آنچه در این میان از دست رفته است، فرصت های تکامل ابعاد پرورشی و وجودی آنان است که توانایی های ارتباطی و توسعه آفرینانه‌شان را شکل می‌دهد.‏

                                                                                             Image result for زبان مادری

رابطه‌های پنهان زبان مادری‏

شاید بتوان بین زبان مادری و روابط بین افراد هم، رابطه ای یافت. به زبان ساده‌تر زبان مادری در ایجاد یک رابطه عاطفی در میان افراد یک جامعه نقش دارد و بین این رابطه عاطفی و شخصیت افراد همبستگی دیده می‌شود. دکتر سیمین صبری، روان‌شناس در این ‎مورد می گوید: درک این که زبان مادری چه نقشی در رشد عاطفی و ارتباطات اجتماعی فرد دارد، به زاویه‌ای که ما به زبان مادری نگاه می‌کنیم و آن را تعریف می‌کنیم، باز می گردد.‏
او معتقد است: زبان مادری تنها و اولین وسیله ارتباطی‌کودک (و در آینده شخص) با افراد نزدیک خود، پدر و مادر بزرگ ،خویشاوندان و دیگر نزدیکان و عزیزان او است و برای حیات اجتماعی‌یک انسان، ایجاد ریشه و ریشه انداختن در میان افراد نزدیک او در زندگی‌فامیلی ، به خصوص در دوران کودکی نقش حیاتی بازی می‌کند. کودکی که به دلایلی از زبان مادری و زبان مشترک او با خویشاوندان نزدیک محروم شده است ، قأعدتا نمی‌تواند با خویشان نزدیک، نظیر پدربزرگ و مادر بزرگ خود علیرغم دلبستگی‌های عمیق آنها به او، ارتباط زبانی، احساسی‌ و شناختی‌ برقرار کند و در واقع احساس تعلق خود را به جمع خویشاوندان، نمی‌تواند رشد دهد.‏ او می‌افزاید: با کودک به شکل مخصوص و با زبانی مخصوص که مورد استفاده دیگران نیست، رفتار شده است و طبیعی است که او خود را همواره چون تافته جدا بافته می‌بیند ، احساس می‌کند که به فضای گفتمانی خویشاوندان متعلق نیست و از حکایات، شوخی ها و ایجاد ارتباط با آنها هیچ لذتی نمی‌برد. در نتیجه کودکانی که با زبان دیگری به جز زبان مادری رشد می‌کنند، حتی اگر در آینده به دلیل استعداد فردی تا درجه های بالای تحصیلی پیشروی کنند، معمولاً از برقراری یک رابطه طبیعی با مردم و اجتماعی شدن رنج می‌برند؛ چون استعداد جدا از شخصیت است.»
دکتر صبری در ادامه سخنان خود می‌گوید: شخصیت فرد از کودکی از ارتباط با نزدیک‌ترین خویشاوندان و صمیمیت با آنها ترسیم می شود. کودکان خوشبخت و آسوده از نظر روحی‌ کسانی هستند که از این محبت برخوردارند و به سادگی‌ارتباط عاطفی خود را با افرادی که به آنها از نظر بیولوژیکی نزدیک هستند، برقرار می‌کنند که آن‌هم فقط از طریق زبان مادری ممکن است و بس٫»


                                            زهرا جعفری