یادنامهای درباره مرحوم #دکترمحمدابراهیم_صافی گلپایگانی، جراح و متخصص بیماریهای چشم
پزشک مردمدار و سادهزیست از تبار نیکوخصالان و نیکنامان
دکتر قاسم صافی ـ استاد دانشگاه تهران
بعد مردن، شعله آواز من خاموش نیست
خیزد از تار رگ سنگ مزار، آهنگ من
سعدی، سخندان سخن سنج و عالمِ بزرگ تعلیم و تربیت، نیک آگاه بود که زندگی ناپایدار است و بنیادش برباد، اما راه غلبه بر این ناپایداری را در این میدانست که انسان در گذر عمر بکوشد تا در این سرای موقت که امانتی است در گیتی، نام نیک و آثار سودمند از خویش باقی گذارد و اگر از عهدهاش برآید، چون نخل، کریم و بخشنده باشد و به خود و به دیگران بهره رساند و اگر به چنین موفقیتی نایل شد، دستکم چون سرو، آزاد و سرفراز و بالنده باشد.
یکی از چهرههای مؤثر و خوشنام که در عرصة دانش پزشکی و سلسلة اطباء حکیمان، خدمات ارزنده و سودرسانی به جامعه به ویژه برای محرومان ایفا میکرد و من نزدیک به ۷ دهه با او مأنوس و همنشین بودم و خصائل حمیده و صفات پرارزش ایشان را در خاطر دارم زندهیاد دکتر محمد ابراهیم صافی گلپایگانی است. او از سرمایههای انسانی امروز بود که دغدغه انسانهای عادی را داشت و تا زمانی که مرگ گریبانش را نگرفته بود، با نیکی به دیگران و بهره بردن از زندگی، با چهره معنوی و مصمم و پر تلاش، وظیفه خود را انجام میداد و با این شعر سعدی علیه الرحمه، همراه و همخو بود:
بالای قضـای رفته، فرمانـی نیست
چون درد اجل گرفـت، درمانی نیست
امروز که عهد توست نیکویـی کن
کاین ده همه وقت از آن دهقانی نیست
اکنون دومین سال از فقدان ناگهانی و جانگداز آن طیب نیکاندیش و جراح عالیقدر فرا رسیده است و با امید و اعتماد به رحمت الهی برای آن فقید سعید، خاطرة عزیزش را که در صبحگاه ۱۵ مهرماه ۱۳۹۸ سبکبار به روشنایی ملکوت پیوست و در جوار قطعه هنرمندان آرمید، گرامی میدارم.
دکتر صافی، در محیط سیاستزدگی و مافیای ثروتاندوزی و تفکر افزونخواهی و افول ارزشها، سرود زیبای یاری رساندن بر قلههای رفیع دوستی و معالجه حضوری و غیرحضوری نیازمندان را سر میداد و آنگاه که باید خود یاری میشد، با تأسف هیچکس را یارای یاریرساندن به او نبود و به طرفهالعینی از دست رفت و همکاران و آشنایان را بسیار محزون و مغموم کرد و شاید حتی یک تن نباشد که از آشنایی و حشر و نشر با او خرسند نباشد و از مرگ او، ماتمزده نشده باشد. هر گوشه از بیمارستانهایی چون فیروزآبادی، لاله، رسول اکرم، ایران، امید، پاسارگاد، هلالاحمر، و همشهریان و بیماران و دستیارانش، خاطرهای از او را به خاطر میآورد و هر کس که واقف از این سوگِ جانگداز شد، اشک غمش از چشم خونفشان روانه میشود.
درود حق به روانش که داغ جانسوزش
برای هر که ورا میشناخت سنگین است
دکتر صافی جراحی والامقام و بهرهرسان از تبار نیکو و نیکنامان و همچون والد ماجدش، هنرمندی پرعاطفه و خوشنویسی با ذوق و کوهنوردی ماهر و اهل آزادی و دین و دانش و تقوا و ادب بود و مظهر پاک منشی، تعهد، مردمداری و از او یاور دلسوز بیماران یاد میشد، و بیتردید در یک کلام، درختی بلند از پا افتاد و جامعه پزشکی را با دریغی جانکاه و بیماران بیبضاعت را داغدار کرد.
عشق و دلدادگی به درمانگرایی و ایثار و فداکاری و نجابت در مسیر اخلاق الهی و انسانی، از صفاتی بود که آشنایان و بستگان و طبقات مردم را از هر سو به جانب او میکشاند. او طراوت و سرسبزی را در باغچههای دل نیازمندان، بیمضایقه مینشاند و تلخی آن را در پویایی زندگی و خدمت به همنوعان و خویشان، معنی میکرد و جانهای شیفته را به بزم این معنا میکشاند، و چنین شد که مورد عزت و احترام همگان و محبوب پزشکان و پرستاران و بهیاران و همکاران و بیماران قرار میگرفت و لاجرم به خیر کثیری که در ذات او مستتر و پوشیده بود، نائل شد و خاطره قهرمانانهاش، جاویدان بماند.
عظمت بیپیرایة طبیعی و بزرگواریهای او در خدمترسانی به نیازمندان و به ارباب حکمت و تواضع، برای من مثل آیینهای بود که ابطال دنیا را مجسم میکرد و نمونهای از بزرگان عالم اخلاق و تربیت معنوی و عرفان عملی اجداد بلندپایهاش بود که با الگوبرداری از آنان، تأثیر چشمگیری برای اطرافیان رقم میزد و بر احترام طبیبان والامقام میافزود و یاد او، یادآور آن همه میراث علم و عشق و تقوا بود.
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد
امیدوارم فرزندان برومند و نازنین متخصص او در بیماریهای چشم، همان همدلی و همآوایی و خدمات ماندگار پدر را به سرمایههای انسانی و دوستداران و عاشقان ایران زمین، ارزانی دارند.
من این رثاء به ذکر دعا دهم پایان
که در سپهر، فرشته به ذکر آمین است
*************************************************
مدیریت سایت آخاله یکی از بدهکاران به این پزشک متعهد است و زحمات ایشان را فراموش نخواهدکرد/ روحش شاد باد
.
.